ضربه با کلنگ به قصد قتل همسر
بامداد روز چهارشنبه ۱۶ آبانماه ۱۴۰۳، شب همچنان تاریک بود که صدای جیغی کوتاه سکوت خانه را شکست. جواد، مردی ۵۸ ساله، در گوشهای از خانه ایستاده بود، کلنگی سنگین در دستانش. نگاهش میان همسر نیمهجانش که روی تخت افتاده بود و پسر وحشتزدهای که در آستانهی در اتاق ایستاده بود، میچرخید. لحظهای مکث کرد، نفسش تندتر شد و ناگهان، دنیا به سکوتی سرد فرو رفت.
چند ساعت پیش، خانه پر از آرامش ظاهری بود. اما در درون جواد، آتشی شعلهور بود. او از «اختلافات خانوادگی» و «مردانگیش زیر سوال رفته » برآشفته بود . همان واژههایی که بعدها پلیس در گزارشهایش نوشت، اما هیچکدام نمیتوانستند عمق فاجعه را توضیح دهند.
وقتی پلیس به خانه رسید، اثری از پشیمانی در چهرهاش نبود. صراحتاً گفت: «زدمش… با گلنگ زدمش نمیتونستم دیگه تحمل کنم.» از رابطهی عاطفی با همسرم راضی نبودم! جواد اعتراف کرد که تصمیمش از مدتها پیش گرفته شده بود، اما آن شب وقتی همسرش بیخبر در خواب بود، احساس کرد دیگر نمیتواند منتظر بماند.
در بیمارستان، زن ۵۳ ساله در وضعیتی بین مرگ و زندگی بود. پزشکان میگفتند سطح هوشیاریاش کمتر از پنج درصد است و امید زیادی به بهبود وجود ندارد. اما سوال بزرگتر این بود: چرا؟ چرا زنی باید قربانی خشونتی چنین هولناک شود؟
این جنایت مانند بسیاری دیگر از زنکشیها، در سکوت قوانین مردسالارانه اتفاق افتاد. هیچ قانونی که پیش از این حادثه زنگ خطر را به صدا درآورد. هیچ حمایتی که زنی را از رابطهای خشونتآمیز نجات دهد. تنها عبارتهای مبهمی مانند «اختلافات خانوادگی» که بیشتر نقش توجیه را بازی میکنند و رسانه های حکومت برای ساده کردن وپاک کردن صورت مساله بکار می برند
پسر کوچکشان، آن شب دیگر نخوابید. شاید هیچوقت دیگر نتواند. او نه تنها شاهد مرگ تدریجی مادرش بود، بلکه درس تلخ و بیرحمی از زندگی آموخت؛ اینکه عدالت در این خانه، در این شهر، و شاید در این کشور، اغلب از دست میرود. صبحی که در پیش بود، روشنایی نمیآورد. تنها باری سنگینتر از شب گذشته را بر دوش بازماندگان میگذاشت. زن در تخت بیمارستان، میان آسمان و زمین معلق بود. اما داستانش مانند داستان هزاران زن بی نام و نشانی است که فراموش می شود؛ روایتی از سکوت، خون و فریادهایی که هیچوقت شنیده نشدند.
# زن_ناموس_هیچکس_نیست
اخبار کمپین توقف قتلهای ناموسی را در گروه تلگرام کمپین دنبال کنید
رضوان مقدم سخنگوی کمپین توقف قتلهای “ناموسی