قتل زن جوان تهرانی بهدست همسرش؛ خشونت خانگی درسایه مشکلات اقتصادی
رضوان مقدم
در یکی دیگر از موارد خشونت مرگبار خانگی، یک مرد ۴۵ ساله در تهران همسر ۳۷ سالهاش را در منزل مشترکشان به قتل رساند. این حادثه در ساعات ابتدایی بامداد شنبه ۲۱ اردیبهشتماه ۱۴۰۴ رخ داد.
به گزارش «اعتماد آنلاین» به نقل از مقامات انتظامی، قاتل ساعت ۳ بامداد با حضور در کلانتری ۱۱۱ هفتچنار، به قتل همسرش اعتراف کرد. او گفت در پی مشاجرهای با همسرش، از شدت عصبانیت کنترل خود را از دست داده و همسرش را با دستان خود خفه کرده است. کارآگاهان جنایی پس از اطلاعرسانی به بازپرس ویژه قتل، به محل حادثه مراجعه کردند و با جسد زنی در طبقه همکف یک ساختمان مسکونی روبرو شدند که آثار خفگی بر گردنش مشهود بود. طبق نظر اولیه پزشکی قانونی، زن بر اثر انسداد مسیرهای شریانی منتهی به مغز و خفگی جان باخته است
قاتل که نیروی خدماتی مترو تهران است، در بازجوییها گفت: «همسرم بدون هماهنگی یک گوشی ۲۰ میلیونی خریده بود و از من خواست برای پرداخت قسط اول آن ۳ میلیون تومان واریز کنم. با هم مشاجره کردیم و وقتی گفت خانه را ترک میکند، گلویش را گرفتم. وقتی به خودم آمدم، بیجان روی زمین افتاده بود. این زوج که ۱۵ سال با یکدیگر زندگی کرده بودند، دارای سه فرزند نوجوان هستند که در زمان وقوع قتل در خانه حضور داشتند. به گفته متهم، یکی از فرزندان در اتاق خواب و دو نفر دیگر در اتاق نشیمن خواب بودند و متوجه درگیری نشدند.»
قتل این زن جوان بازتابی عمیق از واقعیتهای تلخ جامعهای است که در آن خشونت خانگی همچنان نادیده گرفته میشود و زنان در چهاردیواری خانه، بیپناهترین قربانیان هستند. این قتل، بر بستری از خشونت خانگی شکل گرفته که سالها در ساختار اجتماعی، فرهنگی و حتی قانونی ایران ریشه دوانده است. قاتل در اظهاراتش از “عصبانیت شدید” به عنوان دلیل قتل یاد میکند؛ این اعتراف صریح به معنای آن است که خشونت فیزیکی در روابط خانوادگی همچنان بهعنوان واکنشی “قابلدرک” یا “قابلتوجیه” به مشاجره یا اختلاف دیده میشود. این نگاه، در نبود قانون جامع حمایت از زنان در برابر خشونت، تقویت میشود. همچنان که ایران فاقد قانونی فراگیر برای پیشگیری، حمایت و رسیدگی به خشونت علیه زنان است، این خلأ قانونی به مردان خشونتورز امکان میدهد که بدون ترس از مجازاتهای بازدارنده، به رفتارهای خشونتآمیز دست بزنند.
نقش بحران اقتصادی در تشدید خشونت
بحران اقتصادی و کاهش توان خانواده ها برای تامین نیاز های اولیه یکی از عوامل افزایش خشونت در جامعه است. این قتل و قتلهای مشابه نشان میدهد چگونه بحران اقتصادی شدید در ایران، به تسریع و تشدید تنشها در خانوادهها دامن زده و خشونت را به ابزار تخلیه فشار تبدیل کرده است.
یکی از خطرناکترین روندها در برخورد رسانهای و عمومی با چنین قتلهایی، نامگذاری آنها به عنوان “اختلاف خانوادگی” است. این روایت، خشونت و قتل را از حوزه عمومی خارج کرده و در حیطه خصوصی و درونی خانواده قرار میدهد؛ گویی قتل یک انسان، مسئلهای صرفاً شخصی بوده و نه موضوعی اجتماعی و ساختاری! زنکشی، یعنی قتل زنان به دلیل جنسیتشان، باید به رسمیت شناخته شود و با آن به عنوان پدیدهای مجزا از قتلهای معمول برخورد شود. در این حادثه نیز، زن صرفاً به دلیل سرپیچی از خواست همسرش و پافشاری بر حق تصمیمگیریاش، کشته شده است.
همچنین لازم است به این نکته مهم اشاره شود که سه فرزند این خانواده که در زمان وقوع قتل در خانه حضور داشتند، شاید صحنه قتل را مستقیماً ندیده باشند، اما بدون شک آثار روانی چنین فاجعهای تا سالها بر زندگی آنان باقی خواهد ماند. نبود نظام حمایت روانی مؤثر برای کودکانی که در معرض خشونت خانوادگی قرار دارند، آینده آنان را نیز با آسیبهای جدی مواجه میسازد
قتل این زن، یک مورد دیگر از صدها زنکشی سالانه در ایران است که در سایه ضعف قانون، عرفهای مردسالار، و بیتوجهی اجتماعی تکرار میشود. اکنون بیش از هر زمان، ضرورت تصویب قانون جامع حمایت از زنان در برابر خشونت، ایجاد پناهگاههای امن، آموزش عمومی درباره روابط غیرخشونتآمیز و بازنگری در نظام قضایی احساس میشود.
هیچ اختلافی، هیچ فشاری، و هیچ “عصبانیتی” نمیتواند قتل را توجیه کند. هر لحظه تعلل در اقدام قانونی و فرهنگی، ممکن است به قیمت جان زنی دیگر تمام شود.
# کمپین_توقف_قتلهای_ناموسی
# امنیت_برای_زنان
# زنان_حق_زندگی_دارند
# نه_به_خشونت_علیه_زنان
# جمهوری_اسلامی_مسئول_قتل_زنان
# نه_به_فرهنگ_زنستیز
اخبار کمپین توقف قتلهای ناموسی را در گروه تلگرام کمپین دنبال کنید
با اهدای کمک های مالی خود از طریق پی پال کمپین توقف قتلهای “ناموسی” را حمایت کنیم
https://paypal.me/stophonorkillings?country.x=US&locale.x=en_US