آرزو بدری بهدلیل پوشش اختیاری هدف شلیک پلیس قرار گرفت و در حال حاضر توان راه رفتن را از دست داده است
رضوان مقدم
روز ۲مرداد۱۴۰۳ خبری گنگ توسط فرمانده پلیس نوربا این مضمون انتشار یافت «بیتوجهی سرنشینان یک خودروی سواری به ایست پلیس منجر به تیراندازی ماموران انتظامی د راستای قانون بکارگیری سلاح شد.» و دیگر هیچ اشاره ای به اینکه سرنشینان اتوموبیل چه کسی چه چه کسانی بودند نشده بود.
خبر های جسته و گریخته حاکی از این بود که اینبار قربانی یک زن ۳۱ ساله به نام آرزو بدری است . اخبار دقیق نبود برخی می گفتند آرزو پزشک و اهل خوزستان است که برای تعطیلات همراه خانواده به شمال رفته که طعمه گشت های «ارشاد» مازندران شده است .وگشت ارشاد به طرف اتومبیل ارزو شلیک کرده ست. این خبر ماجرای کشتن مهسا امینی بدست گشت ارشاد کمیته وزرا را تداعی می کرد. البته بعد مشخص شد آرزو بدری، مادر دو فرزند، متولد اردبیل و ساکن بابلسر در استان مازندران است و خبر منتشرشده در شبکههای اجتماعی، مبنی بر پزشک بودن آرزو درست نیست و تصویری که در شبکههای اجتماعی منتشر شده بود هم متعلق به آرزو بدری نبوده .
روز ها سپری می شد ولی خبری موثق توسط خانواده آرزو بدری منتشر نشد. نه عکسی نه اعتراضی !ونه توضیح دقیقی که چه بر سر این زن آمده است!
شنبه، ۲۰ مرداد فرماندهی انتظامی استان مازندران با انتشار اطلاعیهای تأیید کرد که آرزو بدری در پی تیراندازی پلیس شهرستان نور مصدوم و در بیمارستان بستری است. در این بیانیه اعلام شد که خودروی وی یک پراید ۱۱۱ بود که ساعت ۲۳ شب اول مرداد «با استفاده از قانون بهکارگیری سلاح» متوقف شد. نیروی انتظامی مانند همیشه در چنین شرایطی مقصر اصلی حادثه را شهروند حادثهدیده دانسته و اعلام کرد ه است که از دست پلیس «فرار» کرده است.
این در حالی است که روز یکشنبه هفتم مرداد یک منبع آگاه در گفتوگو ایندیپندنت فارسی با تکذیب ادعاهای روابط عمومی نیروی انتظامی استان مازندران، تنها دلیل شلیک ماموران به سمت خودرو حامل آرزو بدری را که مادر دو کودک خردسال است، تلاش برای توقیف خودرو به علت «بیحجابی آرزو و دوستش» عنوان کرد و گفت هنوز با مامور شلیککننده هیچ برخورد قانونی صورت نگرفته است.
بر اساس گفته های این منبع آگاه : «حوالی ساعت ۱۰ شب دوشنبه اول مرداد، آرزو و دوستش از نور به بابلسر برمیگشتند که مامور پلیس شهر نور از پشت بلندگوی سمند به این دو نفر تذکر داد حجابشان را رعایت کنند اما راننده و آرزو با بیتوجهی به مسیرشان ادامه دادند که ناگهان تعقیب و گریز شکل گرفت و یک مامور، بدون اعلام هشدارهای اولیه، از درون خودرو سمند پلیس به طرز عجیبی به سمت پراید شلیک کرد که یکی از همین تیرها از سمت شاگرد در ماشین را سوراخ کرد و در کمر آرزو نشست.»
این منبع می گوید: ماموران در ادامه با حمله فیزیکی به این دو زن جوان قصد داشتند آنان را بازداشت کنند که با مشاهده وخامت وضعیت جسمی آرزو بدری و خونریزی شدید، دستپاچه شدند و اورژانس خبر کردند. آرزو ابتدا به بیمارستان نور و سپس به بیمارستان خمینی ساری منتقل شد و به گفته پزشکان متخصص، به دلیل برخورد تیر با کانال نخاعی کمر، احتمال ازدست رفتن کامل توانایی او برای راه رفتن «بسیار زیاد» ارزیابی میشود .
ماموران آرزو بدری را به بیمارستانی در شهر نور میبرند و بعد برای عمل جراحی ریه به بیمارستان امام خمینی ساری منتقل میکنند. ریه او عفونت می کند وگلوله در بدن او باقی می ماند . پس از حدود یک هفته، خانم بدری برای خارج کردن گلوله از بدنش به تهران منتقل میشود و تحت تدابیر شدید امنیتی در بخش آیسییو در بیمارستان ولیعصر تهران بستری می شود . پزشکان بعد از حدود ۱۰ روز موفق می شوند گلوله را از کمر آرزو بدری اَ خارج کنند، اما ریه و نخاع او «آسیب جدی» دیده است.
از زمان انتشار خبر شلیک ماموران به آرزو بدری به دلیل مخالفت با حجاب اجباری، تعداد زیادی نیروی امنیتی از تهران به بیمارستان خمینی ساری منتقل می شوند تا مانع از هرگونه اطلاعرسانی درباره آخرین وضعیت این زن معترض یا عکسبرداری و مصاحبه با او شوند. ماموران حتی تلفن همراه آرزو بدری و دوست او را ضبط و حساب اینستاگرام او را غیرفعال کردهاند تا هیچ تصویری از او در رسانهها منتشر نشود.
هم اکنون نیز آرزو بدری تحت تدابیر شدید امنیتی است . ماموران هربار تنها چند دقیقه اجازه ملاقات به خانواده میدهند و پیش از آن گوشیهای موبایلشان را ضبط میکنند. کسی اجازه عکس یا فیلم گرفتن از خانم بدری را ندارد.
مردم فراموش نمی کنند که «مهسا امینی» دختر جوان ۱۹ ساله ای که برای چند روز به تهران سفر کرده بو به خاطر حجاب اسیر دست گشت ارشاد شد در بازداشتگاه گشت ارشاد در تهران در اثر ضربات مأموران گشت ارشاد و پلیس امنیت اخلاقی نظام جمهوری اسلامی ایران دچار شکستگی جمجمه و مرگ مغزی شد وسه روز بعد، در ۲۵ شهریور ۱۴۰۱، بر اثر شدت جراحات ناشی از ضربات وارده در بیمارستان کسری تهران درگذشت.
زهرا بنی یعقوب پزشک جوانی که درهمدان مشغول گذراندن طرح بود درسال ۱۳۸۶ بازداشتگاه ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهر همدان جان تنها چند ساعت پس از بازداشت کشته شد. مقامات جمهوری اسلامی علت درگذشت او را «خودکشی در بازداشتگاه» اعلام کردند.

آرمیتا گراوند دختر ۱۷ ساله ای که در ۹ مهر ۱۴۰۲، پس از درگیری حجاببانها با وی در متروی تهران و ضربه مغزی بیهوش شد و در بیمارستان فجر، وابسته به دانشگاه علوم پزشکی ارتش، بهدلیل خونریزی مغزی و خونریزی در جمجمه بستری شد و به کما رفت و پس از ۲۸ روز جان باخت.

حق پوشش از جمله حقوق بنیادی انسانی است که به هر فرد امکان میدهد آزادانه درباره ظاهر و پوشش خود تصمیم بگیرد. رد کردن حجاب اجباری بخشی از این حق است و نشاندهنده اعتراض به محدودیتهایی است که بر آزادی انتخاب افراد تحمیل میشود. حجاب، زمانی که به اجبار تحمیل شود، از یک انتخاب شخصی به ابزاری برای کنترل و سرکوب تبدیل میشود. در جامعهای که احترام به حقوق فردی و آزادیهای اساسی مورد توجه است، هر فرد باید بتواند بدون ترس از فشار یا مجازات، پوشش خود را انتخاب کند و در فضایی آزاد و برابر زندگی کند.
۴۶ سال است که این حق ابتدایی از زنان ایران سلب است. و چه جان هایی که برای آن گرفته نشده است.
گشتهای ارشاد نماد سرکوب سیستماتیک و کنترل اجتماعی بر زنان در ایران هستند که با هدف تحمیل حجاب اجباری و نظارت بر رفتار و پوشش زنان فعالیت میکنند. این نیروها با توسل به خشونت، تهدید و تحقیر، سعی در تحمیل معیارهای دولتی درباره پوشش و رفتار زنان دارند، که این خود نقض آشکار حقوق اولیه انسانی و آزادی انتخاب است. برخوردهای خشن و تحقیرآمیز این گشتها نه تنها به محدود کردن آزادی زنان منجر میشود، بلکه باعث ایجاد فضای رعب و وحشت در جامعه شده و به نارضایتی و اعتراضات گسترده دامن زده است. مبارزه زنان علیه گشتهای ارشاد نمادی از مقاومت در برابر سرکوب و دفاع از حق آزادی و کرامت انسانی است.
مقاومت در برابر حجاب اجباری در واقع تلاش برای حفظ کرامت انسانی، احترام به تنوع فرهنگی و اجتماعی، و ایجاد جامعهای است که در آن هر فرد آزاد باشد تا بر اساس خواستهها و باورهای شخصی خود زندگی کند. این مبارزه همچنین نمادی از اعتراض به ساختارهای استبدادی است که با نقض حقوق بشر، آزادیهای اساسی را سرکوب میکنند.