قتل همسر و دوفرزند با اسلحه گرم
رضوان مقدم : شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ یک زن جوان به نام «سیما مرادی»، ۳۵ ساله اهل روستای چغاکبود اسلامآباد غرب ساکن شهر کرمانشاه به همراه دو فرزند خود به نامهای ماهور غلامی، ٩ ساله و زینب غلامی، ١٦ ساله ، به دست شوهرش و با استفاده از اسلحه گرم به قتل رسیدند. متهم به قتل به نان محمد غلامی پس از ارتکاب جرم، متواری شده و تا زمان تنظیم این خبرنشانی از او یافت نشده است و انگیزه او از چنین اقدامی تاکنون نامشخص مانده است.
بنا به گزارش یک منبع آگاه نزدیک به خانواده محمد غلامی به طور مرتب سیما را مورد ضرب و شتم وآزار جسمی وروحی قرار می داده است. این حادثه بخشی از موج نگرانکننده افزایش خشونتهای خانوادگی و زنکشی در ایران است در همین روزیک دختر۱۷ساله به نام کانی عبداللهی اهل روستای ماشکان در پیرانشهر واقع در استان آذربایجان غربی با انگیزه ناموسی توسط پدرش به قتل رسید.یعنی در یک روز ۲ زن و ۲ کودک بدست مردان خانواده به قتل رسیده اند.
بدون تردید سیاست گذاری های جمهوری اسلامی در ایجاد چنین شرایط دهشتناکی نقش تعیین کننده دارد. با اینحال به جای چاره جویی رسانه های حکومت همچنان اصرار دارند که قتل زنان را بعنوان«قتل خانوادگی» بگویند.قتل سیما مرادی و دو فرزندش به دست همسرش محمدغلامی وهمچنین قتل کانی عبداللهی، دختر ۱۷ ساله اهل پیرانشهر، در یک روز، نشاندهنده بحرانی عمیق و ساختاری در جامعه ایران است. این فجایع در بستری ازعوامل اجتماعی، فرهنگی و سیاسی رخ میدهند که ریشههای عمیقی در نظام مردسالاری، ناکارآمدی قوانین حمایتی، و سیاستهای جمهوری اسلامی دارند.
یکی از مهمترین عوامل وقوع چنین جنایاتی، ساختار مردسالارانه جامعه ایران است که زنان را در جایگاهی فرودست قرار میدهد. در این ساختار، کنترل و سلطه مردان بر زنان، بهعنوان یک «حق» تلقی میشود و خشونت علیه آنان، نهتنها تقبیح نمیشود، بلکه در برخی موارد توجیه نیز میشود. خشونت خانگی در ایران جرمانگاری نشده و بسیاری از زنان قربانی، امکان قانونی و اجتماعی لازم برای خروج از چرخه خشونت را ندارند.
جمهوری اسلامی نهتنها حمایت قانونی و اجرایی کافی از زنان قربانی خشونت ندارد، بلکه با سیاستهای خود به تقویت این فرهنگ خشونتزا کمک میکند. عدم تصویب قوانین بازدارنده علیه خشونت خانگی، تبعیضهای قانونی در حقوق زنان (مانند حق طلاق، حضانت فرزند، و خروج از کشور)، و سرکوب جنبشهای حقوق زنان، همگی فضایی را ایجاد کردهاند که در آن، مردان به خود اجازه میدهند تا زنان را تحت سلطه خود قرار دهند و در مواردی، به قتل برسانند.
رسانههای حکومتی و بازتولید خشونت
رسانههای حکومتی در ایران با بهکارگیری واژههایی همچون «قتل خانوادگی» به جای قتل “ناموس”، تلاش میکنند تا این جنایات را امری خصوصی جلوه دهند و از بررسی علل ساختاری و اجتماعی آن بگریزند. این نوع پوشش خبری، نهتنها به عادیسازی خشونت علیه زنان کمک میکند، بلکه مسئولیت حکومت در پیشگیری از این جنایات را پنهان میسازد. همچنین به این وسیله به تبلیغ “ناموس”پرستی و کنترل زنان بعنوان یک وظیفه که بدوش مردان است ادامه می دهند.
در کشورهای دیگر، زنان قربانی خشونت خانگی امکان پناه بردن به مراکز حمایت از زنان، استفاده از قوانین حمایتی، و دریافت کمکهای اجتماعی را دارند. اما در ایران، عدم وجود مراکز امن، فشارهای خانوادگی، و ناتوانی اقتصادی زنان باعث میشود که بسیاری از آنان نتوانند از چرخه خشونت خارج شوند. علاوه بر این، نگرشهای فرهنگی و سنتی نیز زنان را به تحمل خشونت وادار میکند. در ایران نه تنها خانه های امن کافی برای زنان در معرض آسیب وخشونت وجود ندارد بلکه رژیم اسلامی با سنگ اندازی در راه تعداد اندکی از خانه های امن که با تلاش افراد دغدغه مند بر پا شده مانع از فعالیت آنها می شوند.
قتل سیما مرادی، ماهور غلامی، زینب غلامی و کانی عبداللهی تنها نمونههایی از یک بحران گسترده در ایران هستند. زنکشی در ایران نه یک امر شخصی، بلکه یک مسئله سیاسی و اجتماعی است که ریشه در قوانین تبعیضآمیز، فرهنگ مردسالار، و سیاستهای حکومتی دارد. تا زمانی که جمهوری اسلامی از تغییر قوانین و سیاستهای خود در قبال حقوق زنان سر باز زند، و تا وقتی که رسانهها همچنان این جنایات را کوچکنمایی کنند، چرخه خشونت علیه زنان ادامه خواهد داشت.ضروری است که فعالان حقوق زنان، جامعه مدنی، و نهادهای بینالمللی فشار بیشتری بر حکومت ایران وارد کنند تا قوانین حمایتی علیه خشونت خانگی تصویب شود، حمایتهای اجتماعی از زنان افزایش یابد، و فضا برای تغییرات فرهنگی در جامعه فراهم شود
#کمپین_توقف_قتلهای_ناموسی
#خشونت_خانوادگی
# سیما_مرادی
#کرمانشاه
# زینب_غلامی
# ماهور_غلامی
# زن_ناموس_هیچکس_نیست
اخبار کمپین توقف قتلهای ناموسی را در گروه تلگرام کمپین دنبال کنید.