کودک همسری و قتل های ناموسی

نوشته : مریم مرادی،

داستان زندگی کودکان سرزمینم این روزها بسیار تلخ شده است . هر روز  یک حادثه دهشتناک ، دردناک و غیر انسانی را درباره این کودکان میشنویم  . مردی که نام پدر را یدک میکشد بخود اجازه میدهد تا به نوزاد 17 ماهه اش تجاوز کند و باعث قتل او شود و دخترکی دیگر مورد ضرب و شتم والدین معتاد و یا نامناسب قرار گرفته و کشته میشود  و طبق اخبار اینروزها  که با ازدواجهای زودهنگام، روزگار سپید کودکانه دختران کوچک را با ازدواج زودهنگامشان  سیاه میکنند تا به روشهایی دیگر  به قتلگاه خویش نزدیک شوند . ضربه به  دنیای کودکانه شان چنان مهلک است که او هرگز فراموش نمیکند و این خود آغاز دردناک پدیده  نامیمون  “کودک همسری “است که در جامعه بیمار و آسیب دیده ی ایران افزایش چشمگیری دارد. اگرچه مقوله کودک همسری و قتلهای ناموسی هر یک بطور جداگانه موضوعی قابل بحث و  نیاز به تحقیق و تفحص فراوان دارد اما در کنار هم آمدن این دو معضل در این مقاله ، بیانگر عمق یک فاجعه ای است که شاید هر روز در حال وقوع است و متاسفانه تاکنون هیچ آمار و اطلاعاتی دقیقی هم در دسترس نیست .

مطابق آخرین گزارش از سازمان یونیسف : “تاثیر حائز اهمیت بیماری کووید-۱۹بر زندگی زنان و دختران در برخی کشورها می تواند منجر به ۱۰ میلیون مورد کودک همسری دیگر در این دهه شود”. در تحقیقی که با عنوان “کووید-۱۹: تهدیدی برای پیشرفت در مقابله با کودک همسری” منتشر شده، آمده است: تعطیلی مدارس، فشار اقتصادی، اختلال در ارائه خدمات و مرگ والدین به دلیل همه گیری بیماری، آسیب پذیرترین دختران را در معرض افزایش خطر کودک همسری قرار می دهد. “درصورتیکه این روند تایید شود با شکست جدی در پیشرفتهای بدست آمده طی سالهای اخیر در موضوع مقابله با کودک همسری مواجه خواهیم بود”.

سازمان ملل متحد ازدواج کودکان را به هر نوع ازدواج در زیر سن 18 سال قبل از اینکه دختر به لحاظ جسمی و روانی آمادگی پذیرش مسئولیت های زناشویی و بچه داری را داشته باشد، اطلاق می کند. بر همین مبنا در مواردی که کودک در زیر این سن ازدواج کند، ازدواج زودهنگام کودکان رخ داده است؛ ازدواجی که توسط پدر یا پدربزرگ کودک از جانب وی شکل گرفته و در آن توجهی به حداقل سن قانونی ازدواج نشده است .

از منظر حقوق بشر، کودک همسری مصداق بارز کودک آزاری جنسی است که در ابعاد وسیع آزار جسمی ، عاطفی و ذهنی به دختران آسیب جبران ناپذیری وارد میکند . با افزایش ازدواج کودکان و  پدیده  شوم کودک همسری ، جامعه ای نابالغ ساخته میشود که رشد کافی نیافته و بلوغ فکری ندارد . به همین جامعه با آسیب ها و معضلات بسیاری مواجه خواهد شد از جمله : خشونت ، خیانت ، کودکان بیوه، همسرکشی ، قتل های ناموسی ، طلاق رسمی و یا طلاق عاطفی ، باز ماندگی از تحصیل، تهدید سلامت جسمی و جنسی برای دختران، ورود به بازار کار سیاه برای پسران، خطرات زایمان در سن پایین و سقط جنین و …همگی از تبعات ازدواج کودکان است که حال و آینده کودک را ویران می کند. کودک همسری بطور خلاصه محروم کردن دختران کوچک از دنیای شیرین کودکی آنهاست . کودکانی که هنوز به رشد عقلانی ، جسمی و حتی جنسی نرسیده اند .  بدون آنکه آمادگی روانی داشته باشند به زور ازدواج شان میدهند . جامعه باید بپذیرد زمانیکه ناخواسته کودکان را وارد دنیای بزرگسالان میکنند آنها هرگز آمادگی پذیرش و ورود به آن شرایط را نخواهند داشت .

قانون صریحی که در ایران درباره ازدواج کودکان وجود دارد، ماده ۱۰۴۱ است که نکاح دختر را قبل از رسیدن به ۱۳ سال و پسر را قبل از ۱۵سال، با اذن ولی و با تشخیص دادگاه منوط به رعایت مصلحت کودک، مجاز می داند. همانطور که در این قانون مشخص است سنی که برای پسران در نظر گرفته شده، همان سن بلوغ است، اما درباره دختران سن بلوغ که ۹ سالگی است ملاک قرار نگرفته و  برای نکاح، سن دختر  افزایش پیدا کرده است. متاسفانه طبق این ماده حتی می توان قبل از این سن در صورت شرایطی عقد نکاح را منقعد کرد.

در بسیاری از موارد کودک همسری ارتباطی تنگاتنگ با قتل های ناموسی دارد . بیاد بیاوریم قتل دلخراش “هاجره حسین بر” در اردیبشت سال 1399 در سراوان سیستان و بلوچستان که توسط همسر معتادش در حالیکه باردار بوده ، ابتدا با خوراندن اسید او و نوزادش را کشتند و سپس با ضربات چاقو  و در آتش سوزاندن به زندگی او پایان دادند.  هاجره تنها قربانی جنایت کودک همسری نیست و نخواهد بود . در مواردی دیگر هم دخترانی که مایل به ازدواج با مردان بزرگتر از خود نبوده اند نیز  توسط خانواده خود کشته شده اند . ماه خرداد اولین سالمرگ رومینا اشرفی است که یادآوری مرگ دلخراش او همچنان  پوست جامعه را با درد میخراشد . شاید اگر رومینا هم پدری خشونت گر و معتاد نداشت تن به فرار از خانه نمیداد و برای داشتن محبت پدری به مرد دیگری پناه نمیبرد . اما هزاران درد که در عرف جامعه به علت آموزشهای نادرست و عقب مانده در  پستوی مذهب و سنت و عقاید نادرست  به ” قاتلان ” اجازه میدهند تا به نام ” ناموس ” ، “شرف ” و “غیرت ” دست به چنین جنایات غیر انسانی بزنند و موجب بازتولید خشونت افسارگسیخته توحش و درد در جامعه مردسالارانه باشد. متاسفانه در جمهوری اسلامی ایران قانونگذار هیچ حساسیتی نسبت به آزار و اذیت کودکان در خانه ندارد و بر اساس ماده 220 قانون مجازات اسلامی  پدر یا جد پدری که فرزند خود را بکشد قصاص نمی شود و تنها به پرداخت دیه قتل به ورثه مقتول و تعزیر محکوم می شود. اما ورثه مقتول هم جز قاتل و خانواده قاتل کس دیگری نیست. برای آنکه قتل‎های ناموسی در ایران کاهش‎یابد راهی جز تصویب قوانین سختگیرانه، درنظر گرفتن حبس ابد برای قاتل، تغییر قوانین حمایت از کودکان و اضافه شدن مبحث قتل های ناموسی به لایحه تامین امنیت زنان و دختران وجود ندارد. قانونی که خود مروج خشونت است هرگز نمی‎تواند مانع قتل زنان و دختران و کودکان شود، قانونگذار ایرانی موظف است به حمایت از زنان و کودکان بپردازد و با تغییر قوانین مانع کشتار آنها توسط اعضای خانواده خود شود نه آنکه به ترویج کودک‎همسری بپردازند. بر ما فعالان حقوق زنان است که در برابر مبلغان کودک همسری بایستیم تا جامعه را نسبت به عواقب کودک‌همسری و پیوستگی آن با قتل های ناموسی حساس‌ کنیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *