کلیشههای جنسیتی و تاثیرات آن بر زندگی
رضوان مقدم :
کلیشههای جنسیتی و تاثیرات آن بر زندگی
کلیشهی جنسیتی چیست؟
باورها و پیشداوریها نسبت به انسانها بر اساس جنسیت شان، کلیشههای جنسیتی نام دارند و با خود قضاوتهایی را به همراه میآورند که میتوانند زندگی شخصی، اجتماعی و کاری فرد را تحت تاثیر قرار دهند. این کلیشهها از چیزهای کوچک مانند رنگ صورتی برای دخترها و آبی برای پسرها شروع میشوند تا مسائل بزرگتر مانند ضعیف بودن زنان که باید مالک و سرپرست داشته باشند. برای مثال اگر کسی پسر بود از او توقع دارند که رنگ لباس، وسایل یا اتاقش آبی باشد و اگر رنگ صورتی را دوست داشت، به عنوان مسالهای خجالتآور وغیرعادی مطرح میشود.
منشا کلیشههای جنسیتی کجاست؟
کلیشههای جنسیتی معمولا بر اساس ارزشهای فرهنگی و سنتی یک جامعه شکل میگیرند. این باورها از نسلی به نسل دیگر انتقال پیدا کرده و گاهی بدون اینکه مورد سوال و نقد قرار بگیرند در طول زمان مدام توسط خانواده، دوستان، مدرسه و رسانه در جامعه بازتولید شده و از نسلی به نسل دیگر منتقل میشوند.
چرا کلیشههای جنسیتی خوب نیستند؟
پیشداوریهای مبتنی بر جنسیت، تاثیرات منفی قابل توجهای دارند و از همان دوران کودکی انسانها را تحت فشار قرار میدهند که نوع خاصی از رفتار و گفتار که مناسب جنسیت آنها تعیین شده را در پیش بگیرند. این کلیشهها شکل بدن و نحوهی پوشش افراد را هم تعیین میکنند و اگر بدن یا پوشش کسی با این معیارها هماهنگ نباشد مورد قضاوتهای سخت و گاه ویرانکننده قرار میگیرد. مثلا نوجوانان بسیاری باید مدام نگران چاقی و لاغری، زشتی و زیبایی، خوشتیپ و بدتیپ بودن باشند زیرا ممکن است توسط دوستان، خانواده و یا جامعه مسخره شده یا در جمع همسالان خود پذیرفته نشوند.یا اینکه زن باید زیبا باشد، خانه داری کار زنانه است و یا اینکه زن نباید بلندبخندد و…
کلیشههای جنسیتی در مورد همهی جنسیتها تاثیرات منفی دارند اما موجب محدودیتهای بیشتری برای دختران میشوند. برای اینکه بر اساس این کلیشهها ارزش دختر از پسر کمتر است و اگر پسری مطابق استانداردهای تعریف شده برای مردها رفتار نکند شبیه زنها میشود و در نتیجه ارزش و احترام نخواهد داشت. مثلا با توجه به یکی از کلیشههای رایج، مرد گریه نمیکند و گریه کاری زنانه است. اگر پسری به هر دلیلی گریه کند ممکن است توسط دوستان و یا خانواده مسخره و تحقیر شود که “مگه تو دختری که گریه میکنی؟”. در حالیکه گریه واکنش طبیعی انسان در مقابل مشکلات است و گاهی هم به کم شدن فشار روی فرد کمک میکند. همانطور که میبینیم بر اساس این کلیشهها مرد بودن با ارزش است و مردها نباید کارهای به اصطلاح زنانه انجام بدهند بر این اساس کارخانه و خانه داری را “زنانه”و کار بیرون را مخصوص مردان است. کسانی که کلیشه های جنسیتی در ذهنشان جا گرفته کار خیاطی و بافتنی دخترانه ولی کار های فنی را ویژه پسران میدانند. در حالیکه انجام این کار ها هیچ ربطی به جنسیت ندارد هم زن وهم مرد می توانند خیاط خوب یا تعمیرکار خوب یا مهندس خوب باشند. بارها این کلیشه به گوشمان خورده که “زنان در ریاضیات خوب نیستند” یا “زنان در رانندگی خوب نیستند” اینگونه کلیشه سبب ایجاد تبعیض ومحرومیت زنان از امکانات اجتماعی و فرهنگی می شود و به علاوه روی اعتماد به نفس زنان اثرات منفی دارد. وجود زنان دانشمند و ریاضیدان دلیل محکمی بر رد اینگونه کلیشه هاست.
چرا ما از همان کودکی باید کلیشههای جنسیتی را بشناسیم؟
شاید شما هم از آن دسته افرادی باشید که به خاطر این کلیشهها در مدرسه بدون اینکه دلیلش را بدانید، مورد آزار گروههای همسن خود قرار گرفتهاید. افرادی که زورگو و قلدر هستند از این کلیشهها برای آزار دیگران استفاده میکنند، مثلا پسر نوجوانی که صدایش نازکتر از بقیه است را مسخره کرده یا کتک میزنند چون یادگرفتهاند پسر باید صدایش مردانه باشد. یا در خانواده هنگام بازی با خواهر یا دختران فامیل اگر اشتباهی از او سر بزند دختر بودنش را دلیل بر ضعف و ناتوانیاش دانسته و او را تحقیر میکنند. این داستان در دانشگاه و محیط کار هم ادامه دارد. کلیشهها از قبل تصمیم میگیرند یک سری رشتههای دانشگاهی یا مشاغل برای دختران مناسب نیستند و بدون اینکه توانایی آنها سنجیده شود، اجازهی ورود به این رشتهها را ندارند. حتی بسیاری مواقع، هنگامی که زن و مردی با تحصیلات یکسان، شغل مشابهی دارند، با وجود عملکرد بهتر زن باز هم مرد به خاطر جنسیتش و همان کلیشهها حقوق بیشتری دریافت خواهد کرد.
نمونههایی از کلیشههای جنسیتی رایج:
- پسرها باهوشتر از دخترها هستند. چنین ادعایی از لحاظ علمی ثابت نشده است. افراد بر اساس میزان امکاناتی که در دوران کودکی برای یادگیری و آموزش در اختیارشان قرار میگیرد، عملکرد متفاوتی دارند. خواهر و برادری را فرض کنید که در یک خانواده بزرگ میشوند اما بزرگسالان این خانواده اعتقاد دارند پسرها باید در آینده شغل خوبی داشته باشند اما دخترها قرار است ازدواج کنند و وظایف همسری خود را انجام دهند. بنابراین تصمیم میگیرند که برای پسر امکانات آموزشی بیشتری فراهم کنند و پسر به دلیل همین حمایتها ممکن است نمرات بهتری به دست بیاورد. بنابراین تبعیضی که در این جا وجود دارد به پسر کمک کرده عملکرد بهتری در مدرسه داشته باشد و ربطی به کمتر بودن هوش دختر ندارد.
- زنها ضعیف هستند و توانایی محافظت از خودشان را ندارند برای همین مردان باید از آنها مراقبت کنند، برایشان تصمیم بگیرند، پوشش و زندگی اجتماعیشان را کنترل کنند. باوری غلط که در جوامع سنتی بسیار جاافتاده و باعث خشونت و آزارعلیه بسیاری زنان شده است. توانایی تصمیمگیری انسانها ربطی به جنسیتشان ندارد و قدرت بدنی بیشتر به معنای شعور یا تونایی بیشتر در تصمیمگیری نیست. هر کسی اگر آموزش و اطلاعات درستی دریافت کند میتواند بهتر و خلاقانهتر تصمیم گرفته یا به حل مشکلات بپردازد.برای محفاظت از زنان در برابر آزارهای جنسی و یا کلامی مردان، پسران باید از دوران کودکی در مدرسه و خانواده رفتار برابر و با احترام نسبت به زنان را آموزش ببینند و بیاموزند که زنان وسیلهی لذت نیستند که در کوچه و خیابان به آنها متلک بگویند یا آنها رامورد آزار جنسی قرار دهند. بنابراین زنها ناموس کسی نیستند و نیاز به محافظت ندارند.
چگونه با کلیشههای جنسیتی مقابله کنیم؟
الف. اولین گام ، بالابردن سطح دانش و آگاهی خود در مورد مفهوم جنسیت و کلیشههای جنسیتی است. برای این هدف میتوانید به کتابها یا سایتهای مفید اینترنتی مراجعه کرده و یا از کسی که خودش نیز نسبت به این کلیشهها آگاه و حساس است کمک بگیرید.
ب. وقتی میدانید باوری، کلیشهی جنسیتی به حساب میآید، از به کار بردن آن خودداری کنید تا وسیلهای برای تولید دوباره و انتقال آن به دیگران نباشید.
ج. نسبت به کلیشهها حساس باشید و اگر کسی آن را در مورد خودتان یا افراد دیگر به کار برد، به او یادآوری کنید که حرف یا رفتار او یک کلیشهی جنسیتیست که درست نیست و میتواند موجب آزار دیگران یا آسیب به آنها شود.
هـ. در جمعهای دوستانه در این مورد با دیگران صحبت کنید و نظر دوستان خود را در این مورد بپرسید. با آرامش نظرات مخالف را بشنوید و با استفاده از دانشی که در قدم اول برای آگاه کردن خود کسب کردهاید، با آنها در مورد کلیشههای جنسیتی گفتوگو کنید. تا شاید که این بحث در آنها انگیزهای برای تحقیق و جستوجو ایجاد کرده باشد و این خود یک قدم بزرگ درجهت آگاه کردن اطرافیان و جامعه است.