داستانی از یک جمعه خونین: زندگیهایی که در سکوت فروپاشیدند
رضوان مقدم : روز جمعه ۲۵ آبانماه ۱۴۰۳ (۱۵ نوامبر ۲۰۲۴)، در شهرستان بهمئی از توابع استان کهگیلویه و بویراحمد ، یک زن به نام سارا آبدار ۳۵ ساله توسط همسرش یوسف خازنی ۴٠ ساله با ضربات متعدد چاقو، به قتل رسید . قاتل پس از ارتکاب جنایت بە زندگی خود نیز پایان داد. طبق معمول در رسانه های حکومتی انگیزهی قاتل از ارتکاب جرم تحت عنوان “اختلافات خانوادگی” گزارش شده است.
سارا آبدار، سالها بود که زیر سقفی زندگی میکرد که بیش از آنکه مأمنی باشد، زندانی شده بود. همسرش، یوسف خازنی، مردی ۴۰ ساله، به نظر همسایهها مردی آرام بود. شاهدان میگویند صدای بلند جر و بحث از خانه آنها شنیده شد. اندکی بعد، سکوتی مرگبار جایگزین شد. یوسف، با چاقویی در دست، بر سارا تاخته بود. ضربه پشت ضربه، هر یک گویی به زندگی خود او نیز فرو میرفت.
وقتی دیگر خیالش جمع شد که سارا دیگر نفس نمی کشد آخرین تصمیمش را گرفت. او نیز از طریق حلقآویز کردن به زندگی خود پایان داد، گویی تنها راه گریزی که برایش باقی مانده بود، مرگ بود.
ساعتها بعد، پلیس و امدادگران به خانه رسیدند. جسدهای سارا و یوسف ، داستانی را روایت میکردند که کلمات قادر به بیان آن نبودند. رسانهها بار دیگر این حادثه را به “اختلافات خانوادگی” نسبت دادند، عبارتی که به نظر میرسد پوششی ساده برای تراژدیهای عمیقتر و فرار ازمسولیتی است حکومت که در افزایش قتلهای “ناموسی” دارد.
اما در پس این روایتهای رسمی، پرسشی بزرگ باقی میماند: چه چیزی مردی را به چنین نقطهای میرساند؟ و چرا زنان همچنان در سایه این خشونتها قربانی میشوند؟ زندگی سارا و یوسف، هرچند به پایان رسید، اما قصهای از نابرابری، سکوت و خشم فروخورده باقی گذاشت که برای دیگران درسی تلخ است: خشونت خانگی پایان نمییابد مگر اینکه به ریشههایش پرداخته شود و جامعهای مسئولتر برای حمایت از قربانیان ساخته شود.
# زن_ناموس_هیچکس_نیست
اخبار کمپین توقف قتلهای ناموسی را در گروه تلگرام کمپین دنبال کنید
رضوان مقدم سخنگوی کمپین توقف قتلهای “ناموسی