مریم جعفری؛ زنی که سال‌ها میان خشونت، بی‌پناهی و یک زندگی تحمیلی گرفتار شد.

۲۷مهر ۱۴۰۴ مریم جعفری در پی تلاش برای جدایی، با۱۷ ضربه چاقو توسط همسرش به قتل رسید. مرد پس از ارتکاب جنایت فرار کرد. یکی از پسران نوجوان خانواده، که با پیکر خونین مادرش روبه‌رو شده بود، موضوع را به پلیس اطلاع داد و شهادت داد که والدینش مدت‌ها دچار اختلاف بودند و پدرش با طلاق به‌شدت مخالفت می‌کرد

«مریم جعفری» یکی دیگر از زنانی است که قربانی چرخه بی‌پایان خشونت خانگی و کودک‌همسری در ایران شد؛ زنی که از کودکی در معرض بی‌پناهی بود و در بزرگسالی بهای سنگینی برای نبود حمایت قانونی و اجتماعی پرداخت.

به گفته منابع محلی، مریم در خردسالی پدرش را از دست داد و هیچ پشتوانه‌ای برای دوران نوجوانی خود نداشت. مادرش پس از مدتی ازدواج دوباره کرد و مریم وارد خانواده‌ای جدید شد، اما این تغییر برای او فرصتی برای زندگی بهتر نبود. او تنها ۱۴ سال داشت که به اجبار تن به ازدواجی زودهنگام داد؛ ازدواجی که آغاز سال‌ها خشونت، کنترل و رنج بود.

منابع نزدیک به خانواده می‌گویند که همسر مریم و خانواده‌اش در «رباط‌کریم» و «نصیرشهر» به خشونت و رفتارهای تند شهرت داشتند. پدرشوهرش حتی دوران بارداری و روزهای پس از زایمان نیز او را به کار وادار می‌کرد و فشارهای شدید اقتصادی، روانی و جسمی بر او وارد می‌کرد. همسر مریم نیز فردی شکاک، عصبی و بددهن بود و دخالت‌های خواهرشوهر در زندگی این زوج، تنش‌ها را عمیق‌تر می‌کرد.

با گذشت زمان، مریم متوجه شد که همسرش به مصرف مواد مخدر و داروهایی مانند ترامادول وابسته است و حتی یک‌بار به دلیل مصرف بیش از حد دچار تشنج شده بود؛ رویدادی که به احساس ناامنی و اضطراب او دامن زد و سایه خشونت خانگی را سنگین‌تر کرد.

مریم مادر چهار پسر بود و کوچک‌ترین کودک او هنوز یک‌سالگی را رد نکرده بود. بار سنگین مراقبت از فرزندان، زندگی در خانه‌ای پر از خشونت و نبود حمایت، او را در موقعیتی شکننده قرار داده بود. یکی از منابع آگاه می‌گوید که جاری بزرگ مریم نیز سال‌ها پیش پس از اختلاف خانوادگی شدید و حمله با چاقو، قصد شکایت داشته اما پس از آن ناپدید شده و هنوز معلوم نیست زنده است یا نه. مریم معتقد بود که خانواده همسرش نقش مستقیمی در سرنوشت «هاجر» داشته‌اند، اما به دلیل بی‌کسی و یتیم بودن او، هیچ‌کس پیگیر سرنوشتش نشده است.

این تجربیات تلخ و احساس بی‌عدالتی در نهایت مریم را مصمم کرد تا برای طلاق اقدام کند. اما همین تصمیم، جان او را گرفت. مریم که پس از تحمل سال‌ها خشونت به مشهد نقل‌مکان کرده بود، هرگز نتوانست از تبعات روانی و اجتماعی زندگی تحمیلی‌اش جدا شود. قتل او نمونه‌ای تلخ و تکراری از زنانی است که در غیاب حمایت موثر و در سایه قوانین تبعیض‌آمیز، قربانی خشونتی می‌شوند که سال‌ها هشدارش را داده‌اند، اما صدایشان شنیده نشده است.

کودک‌همسری؛ آغاز زنجیره خشونت

ازدواج اجباری در ۱۴ سالگی، مریم را بدون شناخت، بدون حمایت و بدون قدرت تصمیم‌گیری وارد زندگی مشترکی کرد که از ابتدا پرریسک بود. کودک‌همسری همچنان یکی از مهم‌ترین عوامل خشونت خانگی و زن‌کشی در ایران است.

سال‌ها خشونت جسمی، روانی و اقتصادی علیه مریم، بدون هیچ پیامد قانونی برای عاملان آن ادامه یافت. نبود سازوکارهای حمایتی از خانه‌های امن تا قوانین بازدارنده  راه را برای قتل او هموار کرد. مریم بارها هشدار داده بود؛ اما در جامعه‌ای که شکایت زنان بی‌پشتوانه جدی گرفته نمی‌شود، این هشدارها هرگز شنیده نشد.
خانواده‌ای که جاری قبلی مریم در آن ناپدید شده و هیچ‌کس پیگیر نشده، محیطی خطرناک و بی‌قانون برای زنان ساخته است. این‌گونه خانواده‌ها، با سابقه خشونت و کنترل، بدون نظارت و پاسخگویی، برای زنان محیطی شبیه زندان می‌سازند.

#کمپین_توقف_قتلهای_ناموسی

#مریم_جعفری

# امنیت_برای_زنان

# زنان_حق_زندگی_دارند

# نه_به_خشونت_علیه_زنان

اخبار کمپین توقف قتلهای ناموسی را در گروه تلگرام کمپین  دنبال کنید

https://t.me/stophonorkilling

با اهدای کمک های مالی خود از طریق  پی پال  کمپین توقف قتلهای “ناموسی” را حمایت کنیم  

https://paypal.me/stophonorkillings?country.x=US&locale.x=en_US

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *