او از قبل می دانست کشته خواهد شد 

نوشته : پروین ذبیحی، 

فرشته نجاتی زن 19 ساله بود که به بهانه ارتباط با مردی بیگانه خارج از روابط زناشویی، توسط پدرش علی نجاتی به قتل رسید

علی مردی بسیار عصبی ، ظالم و خشونت ورز بود که در سراسر زندگی اش، با اندک بهانه ایی  سه فرزند و خصوصا همسرش را مورد خشونت های بی رحمانه و آزار و شکنجه قرار می داد وآنها را تا سر حد مرگ کتک می زد. این کتک و شکنجه ها و بعد طلاقی که «نازار»، مادر فرشته را از وجود فرزندانش محروم کرد . چنان روح و روان او را به هم ریخت که در بیمارستان قدس سنندج ، مرکز بیماری های روانی، بستری شد و چند سال بعد از مرگ فرشته درگذشت.

پسرش «نادر» که از کودکی ازان خانه فراری شده بود و به گفته خودش هر شب را در جایی به سر می برد، می گوید:  گاهی به امید تغییر اوضاع به خانه سرمی زدم ولی نه تنها چیزی عوض نشده بود بلکه با آمدن نامادری فضای خانه بدتراز گذشته بود. شب حادثه در خانه بودم و دیر هنگام با شنیدن سر و صدا از خواب پریدم . خیلی وحشتناک بود فرشته بر زمین افتاده بود و زیر دست پدرم دست و پا می زد. چاقو در گلویش فرو رفته بود. سعی کردم خودم را به در خانه برسانم و با داد و بی داد از همسایه ها کمک بخواهم ولی کار از کار گذشته بود. پدرم با قساوت تمام سر او را بریده بود.

«چیمن »، دختر بزرگ خانواده که همچون فرشته در نو جوانی به امر پدر ازدواج کرده بود گریه کنان می گوید: فرشته خیلی مظلوم و بی آزار بود. اوبه ادامه تحصیل علاقه داشت اما پدر بی رحمم ، فرشته را که کمتر از 17 سال داشت به عقد کسی درآورد که هیچ علاقه ایی به او نداشت و بعد ازگذشت حدودا دو سال علارغم اینکه می دانست خانه پدری به هیچ عنوان امن نیست (معلوم نیست چه بر سراو آمده بود ) که ترجیح داد به آن خانه برگردد. بعد از مدتی نامادری ام به اوتهمت ناروا زد، اما با اینکه فرشته از گل هم پاک تر بود پدرم تهدید به کشتن او کرد.فرشته چند روز قبل از حادثه تعدادی از وسایل شخصی اش را به دوست و همسایه شان می دهد و به او می گوید اینها را به عنوان یادگاری از من داشته باش .می دانم که مرا می کشند!

او دو باراقدام به فرار کرده بود یکبار به بیمارستان قدس که التماس کنان ازکادر بیمارستان می خواهد به او اجازه بدهند تا آنجا بماند تا هم جانش در امان بماند و هم در کنار مادرش داوطلبانه و بدون هیچگونه چشم داشتی در مراقبت از بیماران یاری شان دهد اما قبولش نمی کنند و بار دوم در عین فرار توسط ماموران پاسگاه کانی دنیار دستگیر شده و آنان با گرفتن یک تعهد ساده او را تحویل پدرم دادند وبعد از آن روزچیزی نگذشت که به قتل رسید.

از مادر فرشته که به خاطر برگزاری مراسم ختم برایش مرخصی گرفته اند می پرسم خبر داری چه بر سر فرشته آمده؟ با نگاهی گنک و مات خیره به نقطه ایی نا معلوم افکار گذشته سیاه و دردناکش را مرور می کند ومی گوید: علی دختر عزیزم را کشته. او هیچ وقت فرشته رادوست نداشت .وفتی فرشته به دنیا آمد، علی خانه نبود. در خانه ما چیزی برای خوردن و لباسی برای پوشاندن بچه وجود نداشت. وقتی برگشت و فهمید دخترمان به دنیا آمده گفت باز هم دختر؟ گفتم بچه لباس نداره برو برایش چیزی بخر و چیزی هم برای من بیار که جون بگیرم. او با عصبانیت بچه را از دست من گرفت او را به پشت بام دستشویی که گوشه حیات با سقفی کوتاه قرار داشت انداخت. گریه کردم، به دست و پایش افتادم اما او کتکم زد.همسایه ها فهمیدند و من و بچه را از دست او نجات دادند. وقتی فرشته را در آغوش گرفتم دیدم کلی شن و ماسه به صورتش چسبیده بود .با دست گونه خودش را نوازش می کند انگار صورت فرشته است می گوید: تمام صورتش را آرام آرام از شن و ماسه پاک کردم. سپس ادامه می دهد : برادرم ده هزار تومان از علی گرفت و رضایت داد طلاقم بدهد و بعد از ان بچه هایم را از من گرفتند. انگار با گفتن این خاطره تلخ به نقطه پایان رسید ودر سکوت عمیقی فرو رفت.

فردای به قتل رسیدن فرشته مردم با تجمع گسترده درمقابل دادگاه خواستار مجازات قاتل و هم دستانش شدند. پزشک قانونی علاوه بر رد ادعای ارتباط جنسی فرشته در نامه ایی سلامت بکارت او را نیز تایید کرد! تعصب و اعتراض عده ایی از شرکت کنندگان در مراسم بعد از تایید نامه بکارت وکشته شدن به ناحق یک زن باکره و تقدس گرایی از چهره فرشته در این مراسم به وضوح دیده می شد. اما آن ترس و وحشت ودرد و رنج خشونتی که فرشته را مجبور به ترک زندگی زناشویی وبرگشتن به ان خانه نا امن پدری کرده بود ، کمتر دیده می شد.

همچنین در ادامه رسیدگی به پرونده ، نادر به وکالت از مادرش شاکی پرونده شد اما بعدها با وعده و وعیدهای بیشمارو دروغین پدرش رضایت داد و قاتل پس از شش ماه از زندان ازاد شد.

به قتل رسیدن فرشته  نجاتی با آن طرز فجیع بر خلاف سایر قتل ها که از یکنوع حمایت و همصدایی جامعه مردسالار و سنتی برخوردار است با تلاش و پیگیری فعالین مدنی و کنشگران حوزه زنان به اعتراضی گسترده تبدیل شد و هزاران نفر از مردمانی به شدت متاثر و معترض درهنگام خاکسپاری با تراکت و پلاکارد و شعارهایی علیه ناموس پرستی و قتل های ناموسی و قوانین نابرابر به خیابان ریختند و جنازه را تشیع کردند.

فرهنگ ها و سنت های غلط بومی و اعتقادات مذهبی و حمایت های قانونی از عوامل پذیرش ناموس پرستی و قتل زنان در سراسرجهان ،خصوصا در کشورهایی نظیر پاکستان ، افغانستان، عراق ، ایران و سایر کشورهای اسیایی می باشد و این تصورنادرست که گستردگی قتل ها فقط مختص به اقلیت هاست، نباید ترویج شود. به عقیده من نگرش زنان کردستان و نحوه مشارکت شان در مسائل مختلف  بسیار تغییر کرده. آنها از نظر شعور و تفکر به چنان رشدی رسیده اند که به حق و حقوق خود واقف شده اند و خواهان برابری در همه زمینه ها از جمله برابری جنسیتی ند. آنها خواهان آزادی برای تصمیم و انتخاب شیوه زندگی خود هستند و با این خرد و آگاهی که از طریق تحصیلات ،رسانه ها و آموزش کسب شده به این سنت های متحجر و عقب مانده پشت کرده واین سنت ها را به چالش می کشند . چنانچه در مراسم تدفین فرشته نجاتی ، حمل تابوت علارغم عرف و سنت این منطقه توسط زنان صورت گرفت و این حرکت اعتراض آمیز با سخنرانی وخواندن بیانیه توسط زنان همراه بود.آنها همچنین انقیاد و خشونت علیه زنان را درنابرابری طبقاتی و جنسیتی می دانند و می خواهند مالک جسم و جان خود باشند نه اینکه درتملک کسی باشند و در این راه هزینه های سنگینی را متحمل می شوند تا جایی که گاهی حتی جان خود را در راه تغییر در شیوه زندگی از دست می دهند.

اما قدرت و نظم موجود درقالب سیستم و تفکر مردسالارانه برای حفظ نظم موجود سخت مقاومت می کند وتجربه زیسته جدید زنان را درکمال ناباوری دنبال کرده و به شدت در قالب حفظ ناموس ،شرف و غیرت با اعمال کلیه اشکال خشونت های ناموسی و از جمله قتل انان سعی در ممانعتشان در دستیابی به آزادی و برابری می کنند. اما این تغییر برگشت ناپذیر و پیش رونده است و روز به روز گسترده تر می شود و الگویی برای زنان ستمدیده خواهد شد. اگر امروز در شهری چون مریوان و روستاهای تابعه آمار خودسوزی و قتل های ناموسی به حداقل خود رسیده وناقص سازی زنان در اوراماتات و سایر مناطق کردستان تقریبا ریشه کن شده است بی شک حاصل سالها کار و تلاش بی وقفه فعالین برابری خواه و کنشگران حوزه زنان در اگاهی رسانی فرهنگ سازی و تلاش برای لغو قوانین نابرابر و خشونت زا است.

به امید فردای بهتر و دنیایی عاری از خشونت و نابرابری

کمپین توقف قتل های ناموسی 

مطالب مرتبط