مروری بر واژه ناموس

نوشته : مریم مرادی،

قتل رومینا اشرفی به دست پدرش همچون ماجرای همه ی قتل‌های ناموسی حول مسئله قوانین حاکم، تبعیض سیستماتیک حکومتی علیه زنان، فرهنگ پدر سالار و مردسالاری نهادینه شده در خانواده و جامعه ایرانی، تعصبات مذهبی و اعتقادی با محوریت زن‌ستیزی قرار دارند.

واژه ناموس چیست و چرا این کلمه با آبرو متناظر و هم معنا شده است ؟ خاستگاه و تبار این واژه از کجا می آید که دلالت بر سکسوالیته و حراست بر زنان  را دارد؟ آیا ناموس مفهوم یا امری بیرون از تاریخ است  یا بر فراز آن ایستاده است؟ به گفته ژاک دریدا:” ما امروز در جهانی به سرمی‌بریم که صحنه حقوقی آن برای ارائه باورمندی به آیینی مشخص و حتی برای ایفای جهان رواداری مسیحیتی آغشته به لهجه‌ یونانی‌ است”. ایا در چنین جهانی میتوان  ادراک معاصر خود از شریعت، مذهب و ناموس را به تمامی اعصار تعمیم داد؟ اگر چنین نیست،‌ تاریخچه ی ناموس در فرهنگ ایرانی چیست و قدمت آن به چه زمانی باز می‌گردد؟

پاسخ به این ابهام در کتاب “نوموس زمین”  اثر کارل اشمیت می‌توان یافت. کلمۀ “ناموس” از “نوموس” یونانی به زبان عربی راه یافته و به معنای قانون و شریعت است که بعدها بیشتر به معنای شرف و آبرو به کار رفته است. البته منظور از ناموس فقط قوانین دینی و مذهبی نیست بلکه به مجموعه‌ای از باید و نبایدها که برای حفظ یک اجتماع قبیله‌ای و گروهی به کار می‌رود اطلاق می‌شود”. اما این چه سر و رازی ا‌ست که قانون یا شریعت را به شرف و آبرو پیوند می‌زنند یا به زبان دیگر بعد سومی به آن می‌افزاید و فضای زیستی‌ای خلق می‌کند که همه ما در آن زندگی می‌کنیم؟

قانون، به گفته کارل اشمیث، نظم مشروع ایجابی‌ ا‌ست که بر تفکر عرفی بنا شده و برمبنای آن بسط یافته است. والاترین قانون نیز همچنان قاعده‌ای منضم به تاریخ و مشروط به شرایط است. در مقابل، “نوموس”با اینکه عموماً به “قانون” ترجمه می‌شود، «حق» در معنای تام و مطلق آن است و مقدم بر هر قانونی و شرط امکان تمام قوانین است. مضاف بر این نظم و اجتماعی عینی را در عالم واقع دربرمی‌گیرد. (نوموس زمین، ص ۲۰). برای اشمیت سرچشمه این حق به طرز جدایی‌ناپذیری با زمین گره خورده است، به ویژه به حوادث آغازین مربوط به تخصیص زمین و تعیین قلمرو که مبدا نظم‌های تعریف کننده فضاهای زیستی  و سپس نظام‌های سیاسی، اجتماعی و مذهبی بودند. بنابراین او نوموس را همچون «مقیاسی» تعریف می‌کند «که به واسطه آن زمین در نظم ویژه‌ای تقسیم و به لحاظ مکانی معین می‌شود.  نوموس همچنین شکل نظم سیاسی، اجتماعی و مذهبی‌ای است که در حین این روند تعیین می‌شود. در اینجا، مقیاس، نظم و شکل یک وحدت فضایی عینی و انضامی را می‌سازند.» (نوموس زمین، ص ۷۰)

با این تفاسیر، کلمه ناموس ریشه در حقوق یونانی-لاتینی-مسیحی داشته و به معنای حفظ و حراست از اراضی و شکل‌گیری ماهیت‌های فضایی و مادیات آن است. این همبستگی میان قانون و قلمرو،‌ یا امر حقوقی و امر فضایی در تمدن لاتینی-مسیحی حتی پس از سکولاریزاسیون ارزشهای مسیحی ، بازتولید می‌شود و تداوم می‌یابد و اساساً بخشی از روند  شکل‌گیری واحدهای حقوقی سیاسی زیر دولت-ملت‌های مسیحی است.

معانی واژه ناموس در فرهنگ معین

واژه ناموس در زبان عربی-اسلامی رواج و یا عمر چندانی نداشت، اما به زبان فارسی آمد و با گردش‌های معنایی، دلالت‌های گوناگونی در متون فارسی به خود گرفت. از میان معانی بسیار میتوان اشاره کرد به: دستور و قاعده، سر و راز (همچون ناموس شکستن در معنای آشکار کردن راز)، مرد صاحب فن، سیاست و تدبیر، مکر و حیله، حیثیت و اعتبار که البته  به این معنا نیز متضمن کنترل جنسیت و سکسوالیته زنان حداقل در معنای امروزی آن نبود. معانی عصمت، پاکدامنی و حیا از معانی آخر این واژه در متون فارسی هستند و مشخصاً ناموس در معنای زن‌های متعلق به یک مرد و یک خانواده در زمان معاصر معنا شده است. شاید در طول تاریخ و در تلاقی با عصر جدید و در فرآیند دولت-ملت سازی، این واژه برای اولین بار در معنای کنونی و امروزی‌اش به کار گرفته شده باشد که امروز زن در شرع به قلمرو و ملک و شرف مرد توصیف شده !!!

با مروری بر تاریخ ایران در مواجهه با دنیای مدرن میتوان دربافت که سرزمین های ایران توسط امپراطوری های بزرگ غرب و شرق محاصره شده بودند و قسمتهای عظیمی از آن جدا شده بود. اولین تصادم ایران با جهان مدرن مقارن بود با استعمار بیگانگان به سرزمین هایی که در اواخر قرن نوزدهم، به ناگهان و به ویژه در اثر قحطی و خشکسالی و بیماری وبا ضرورت تشکیل سازمانی منسجم و با مرکزیت مستقر در دولت -ملتی مدرن احساس شد، اما بستر و حدود سرزمینی آن، به دلیل تحمیل معاهدات و قراردادهای مختلف در آن زمان روشن نبود. نه زمینی وجود داشت و نه تنی، نه مالکی  وجود داشت و نه تنی که مورد اسارت قرار گیرد.  شاید بتوان اظهار نمود که مردان روشنفکر آنزمان در مواجهه با جهان مدرنیته، اولین احساس شان ، شوک ناشی از حقارت از دست دادن سرزمین های کشورمان بود. در آن  فضای تحت تسلط استعماگران و بیگانگان و در غیاب  «سرزمین های از دست رفته »، تنها بدن “زن” بود که مقیاسی شد برای التیام به زخمهای مانده از مادیات از دست رفته شان . برای دستیابی به مفهومی عینی تر از قلمرو . آنچه در ایران مدرن اتفاق افتاد در حقیقت تداعی زمین به واسطه تن زن بود. مقیاس زن بود و نه زمین. تصادفی نیست که در زبان نسل به اصطلاح روشنفکران نخست تاریخ ایران، همواره لحن  ناموس‌پرستانه را در گفتار و فرهنگ خود اشاعه داده اند.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *