فاطمه، دختر ۱۸ ساله‌ای که قربانی خشونت پدرسالارانه شد

رضوان مقدم

روز پنج‌شنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۴یک  دختر ۱۸ ساله با نام فاطمه سلطانی در یکی از محلات شهرستان اسلامشهر توسط پدر ش در محل کار خود به طرز فجیعی به قتل رسید. به گزارش رسانه‌های حکومتی، قاتل که ۴۸ ساله بوده که بازداشت شده است و بنا به نوشته رکنا ظاهرا قاتل پس از بازداشت انگیزه خود را از قتل دخترش عبارت مبهم “اختلافات خانوادگی” عنوان کرده است. بنا به اطلاع یک منبع آگاه فاطمه در خانه توسط پدرش تحت خشونت  بوده و برای کسب استقلال و ایستادن روی پای خود در یک آرایشگاه مشغول بکار شده بود.به گفته این منبع پدر فاطمه پس از کشتن دخترش و در همان محل به مادر فاطمه زنگ زده وگفته است داغ فاطمه را بر دلت گذاشتم !

این خبر تلخ و تکان‌دهنده، نمونه‌ای گویا از خشونت ساختاری علیه زنان در جامعه‌ای با فرهنگ مردسالارانه است .قتل فاطمه محل کار او، نشان‌دهنده پیوند مستقیمی میان خشونت جنسیتی و محدودسازی حق اشتغال زنان است. فاطمه تنها ۱۸ سال داشت و در یک سالن کاشت ناخن مشغول به کار بود؛ شغلی که ممکن است در چشم یک پدر با باورهای سنتی یا کنترل‌گر، نماد خروج دختر از فضای «مجاز» خانوادگی یا مردسالار باشد.

کار کردن زنان، به‌ویژه در محیط‌های عمومی یا آرایشی، هنوز هم در بسیاری از مناطق با مقاومت از سوی خانواده‌های مردسالار روبروست، و در این مورد به شکل فجیعی به خشونت مرگبار منتهی شده است. بنابراین، باید گفت که قتل فاطمه نه صرفاً یک جنایت فردی، بلکه خشونتی ساختاری علیه حق زنان برای کار، استقلال و حضور اجتماعی است.

استفاده از اصطلاح مبهم و بی‌خاصیت «اختلاف خانوادگی» برای پوشاندن ماهیت جنایت، یکی از روش‌های رایج در رسانه‌های رسمی است که منجر به عادی‌سازی خشونت علیه زنان می‌شود. این واژه در حقیقت یک تطهیر زبانی است که تلاش دارد قتل یک دختر به دست پدرش را به سطح یک نزاع ساده خانوادگی تقلیل دهد.

در حالی که این قتل، نمونه‌ی بارز قتل با انگیزه ناموسی یا کنترل بر بدن و تصمیمات زن است، استفاده از واژه‌ی «اختلاف خانوادگی» عملاً عامل خشونت (پدر قاتل) را پنهان کرده و قربانی را نیز تا حدی درگیر ماجرا نشان می‌دهد، گویی مسئولیتی مشترک در این “اختلاف” وجود داشته است. این زبان محافظه‌کارانه، ساختار مردسالار را تقویت و خشونت را نرمال می‌کند.

در جامعه‌ای که مردان، به‌ویژه پدران، خود را مالک «ناموس» خانواده می‌دانند، تصمیم‌گیری درباره‌ زندگی دختر، از جمله کار کردن او، حق انتخاب پوشش، دوستان و روابطش، همچنان از سوی خانواده و به ویژه پدر، کنترل می‌شود. قتل فاطمه نتیجه‌ی مالکیت پدرانه بر بدن و زندگی دختر است، که ریشه در نظام پدرسالار و قوانین تبعیض‌آمیز دارد.

وقتی جامعه‌ای به مردان قدرت بی‌حد و مرز در چارچوب خانواده می‌دهد و هم‌زمان حمایت قانونی و اجتماعی کافی برای زنان وجود ندارد، قتل‌های این‌چنینی دیگر «حادثه» نیستند، بلکه بخشی از یک الگوی تکرارشونده خشونت جنسیتی ساختاری هستند.

قتل فاطمه سلطانی باید نه به عنوان یک اتفاق فردی، بلکه به عنوان نقطه اوج یک زنجیره از تبعیض‌ها، محدودیت‌ها، و حذف سیستماتیک حقوق زنان دیده شود. استفاده از واژه‌هایی چون «اختلاف خانوادگی» یا سکوت در برابر نقش ساختارهای فرهنگی و قانونی، ما را از درک ریشه‌های این خشونت بازمی‌دارد. این پرونده، مطالبه‌ای جدی برای بازنگری در قوانین، گفتمان رسانه‌ای، و آموزش عمومی در مورد حقوق زنان و مبارزه با خشونت مبتنی بر جنسیت است.

# کمپین_توقف_قتلهای_ناموسی

# امنیت_برای_زنان

# زنان_حق_زندگی_دارند

# جمهوری_اسلامی_مسئول_قتل_زنان

نه_به_خشونت_علیه_زنان #

 فاطمه_سلطانی #

اسلامشهر#

نه_به_فرهنگ_ناموسی #

اخبار کمپین توقف قتلهای ناموسی را در گروه تلگرام کمپین  دنبال کنید

https://t.me/stophonorkilling

با اهدای کمک های مالی خود از طریق  پی پال  کمپین توقف قتلهای “ناموسی” را حمایت کنیم  

https://paypal.me/stophonorkillings?country.x=US&locale.x=en_US

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *