قتل ستاره موسیپور: چهرهای دیگر از بحران کودکهمسری و بیعدالتی در دستگاه قضایی
رضوان مقدم
در تاریخ ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، ستاره موسیپور، دختر ۱۸ ساله اهل روستای گوگرد از توابع شهرستان خوی، به دست برادر همسرش با سلاح گرم به قتل رسید. ستاره در ۱۶ سالگی، قربانی کودکهمسری و ازدواج اجباری شده بود. بدلیل «بچهدار نشدن» فشارهای مکرر خانوادهی همسر، او را در معرض خشونت جسمی و کلامی شدید قرار داد. سه روز پیش از قتل، ستاره به خانهی پدر و مادر خود پناه برده بود اما در سایهی فشارهای خانوادگی و برای «حفظ آبرو» به خانهی همسرش بازگردانده شد..
قتل ستاره تنها یکی از نمونههای آشکار خشونتهای مبتنی بر جنسیت است که قربانیان آن اغلب در سایهی عرفهای قبیلهای و فقدان حمایتهای قانونی، بیدفاع میمانند. آزادی قاتل تنها یک روز پس از بازداشت، آن هم با رضایت یکی از بستگان قربانی، گواهی بر ضعف نهادهای قضایی در برخورد با جنایتهای مرتبط با قتلهای ناموسی و بیتوجهی به حقوق قربانیان زن است.ستاره موسیپور تنها ۱۸ سال داشت. دختری که میتوانست امروز در مسیر تحقق آرزوهایش باشد، اما قربانی نظامی شد که زنان را نه انسانهای مستقل، که «متعلق» به دیگران میبیند.
در جامعهای که کودکهمسری رایج است، دختران هنوز به بلوغ فکری، احساسی و جسمی نرسیدهاند، اما وادار میشوند نقشهایی را بپذیرند که هیچ آمادگی برای آن ندارند: همسری، فرزندآوری، تبعیت بیچونوچرا ستاره، در ۱۶ سالگی، بدون اختیار، به خانهی همسری فرستاده شد که باید خواستههای خانوادهی او را برآورده میکرد. در این نگاه سنتی، یک زن تنها در صورتی «موفق» تلقی میشود که فرزند به دنیا بیاورد. ناباروری که یک واقعیت پزشکی پیچیده است و میتواند دلایل زیادی داشته باشد، چه از سوی زن و چه مرد در این فرهنگ، اتهامی سنگین علیه زن محسوب میشود.
در مورد ستاره، “ناباروری” آنهم تنها دو سال پس از ازدواج نه به عنوان یک مسئلهی درمانی، بلکه به عنوان یک گناه اجتماعی تلقی شد؛ بهانهای برای توهین، ضرب و شتم، و در نهایت قتل! مالکیت بر بدن زنان دقیقاً در همین نقطه خودش را نشان میدهد.در فرهنگی که زن را ابزاری برای تولیدمثل میبیند، بدن او در مالکیت خانوادهی همسر یا جامعه قرار میگیرد. تصمیم دربارهی ازدواج، فرزندآوری، جدایی یا حتی حق زندگی، به دست خودش نیست. زنان، به جای آنکه مالک بدن و زندگی خود باشند، گویا کالایی هستند که باید نیازها و خواستههای دیگران را تأمین کنند
پناه بردن ستاره به خانهی پدر و مادرش یک تلاش شجاعانه برای حفظ جانش بود. اما حتی آنجا هم در حصار همان ارزشهای پوسیده قرار گرفت: خانوادهاش به جای حمایت از او، او را برای حفظ «آبرو» بازگرداندند. آبرویی که از جان دخترشان ارزشمندتر شمرده شد.
قتل ستاره، مثل قتلهای دیگر در چارچوب «ناموس»، نشاندهندهی زنجیرهای از خشونت است کودکهمسری، بیاختیاری در تصمیمهای حیاتی، خشونت خانگی، فشار اجتماعی و در نهایت قتل! وقتی قاتل تنها یک روز پس از بازداشت، با رضایت پدربزرگ قربانی آزاد میشود، این پیام به روشنی داده میشود که زندگی زنان، در قاموس جمهوری اسلامی ارزشی ندارد!
ستاره نماد هزاران دختر و زنی است که قربانی این نظام نابرابر مالکیت بر بدن و سرنوشت خود شدهاند. کمپین توقف قتلهای “ناموسی” ضمن ابراز تاسف عمیق از این جنایت، بار دیگر بر ضرورت پایان دادن به کودکهمسری، تغییر قوان ضد زن تدوین قوانین حمایتی، و مقابله جدی با خشونتهای مبتنی بر جنسیت تاکید میکند
# کمپین_توقف_قتلهای_ناموسی
# امنیت_برای_زنان
# زنان_حق_زندگی_دارند
# جمهوری_اسلامی_مسئول_قتل_زنان
نه_به_خشونت_علیه_زنان #
#ستاره_موسی پور
#نه_کورک_همسری
#حق_بر_بدن
#نه_به_فرهنگ_ناموسی
اخبار کمپین توقف قتلهای ناموسی را در گروه تلگرام کمپین دنبال کنید
با اهدای کمک های مالی خود از طریق پی پال کمپین توقف قتلهای “ناموسی” را حمایت کنیم
https://paypal.me/stophonorkillings?country.x=US&locale.x=en_US