قتل ریحانه درزاده؛ نمونهای دیگر از زنکشی و ساختار نابرابر قدرت در بلوچستان
رضوان مقدم: روز شنبه ۲۶ مهرماه ۱۴۰۴ ریحانه درزاده، زن جوان ۲۳ ساله بلوچ و مادر دو دختر خردسال، در روستای شگیم بالا از توابع نیکشهر، بهدست همسرش که رسانه ها از او با هویت ک.د یاد کرده اند، بهقتل رسید؛ قتلی که بار دیگر عمق خشونت ساختاری علیه زنان در بلوچستان و چرخه بیپایان زنکشی در ایران را نشان می دهد
بر اساس اطلاعات تأییدشده، همسر ریحانه ، او را با دستان خود خفه کرده است.ماجرا از آنجا آغاز شد که مرد قصد ازدواج مجدد داشت و برای تأمین هزینه آن از ریحانه خواسته بود طلاهایش را تحویل دهد. مقاومت ریحانه در برابر این خواسته ناعادلانه، به درگیری و در نهایت قتل او انجامیده است. پس از ارتکاب قتل، متهم جسد ریحانه را در اتاق خواب رها کرده و بامداد روز بعد با ادعای «بیهوش شدن» همسرش، خانواده را به خانه فراخوانده است. با حضور خانواده و اطلاع اهالی، موضوع به پلیس گزارش شده و او بازداشت شده است. پزشکی قانونی چابهار علت مرگ را «خفگی» اعلام کرده است.
خشونت خانگی، مردسالاری و زندگی سخت زنان بلوچ
قتل ریحانه درزاده تکرار الگوی خشونت ساختاری علیه زنان بلوچ است. زنان بلوچستان در تقاطع چندین تبعیض قرار دارند: فقر، محرومیت تاریخی، مردسالاری شدید، محدودیتهای فرهنگی، و نبود حمایتهای قانونی. در بسیاری از مناطق، زنان نه حق اعتراض دارند، نه سازوکار امنی برای حمایت در هنگام مواجهه با خشونت پیش بینی شده است.
چند نکته درباره این قتل و زمینههای اجتماعی آن قابل توجه است: کنترل اقتصادی بر زنان، ازدواج مجدد و ساختار مردسالارانه و نبود پناهگاه و سیستم حمایتی برای زنان در معرض خشونت.
درخواست مرد برای گرفتن طلای زن، یکی از رایجترین ابزارهای کنترل و فشار اقتصادی بر زنان است؛ ابزار تحمیلی که در منطقه بهواسطه فقر گسترده، شدیدتر و خشونتبارتر میشود. مردانی که با وجود داشتن همسر تصمیم به چندهمسری میگیرند، بر پایه ساختار قانونی و عرفی تقویت میشوند که حق و اختیار زن را نادیده میگیرد. بر اساس قوانین جمهوری اسلام مرد می تواند چهار زن عقد دایم و بیشمار زن “صیغه ای” داشته باشد. در چنین ساختاری به زن فقط بعنوان یک شی نگریسته می شود.
در بسیاری از روستاهای بلوچستان، زنانی مانند ریحانه هیچ نهادی برای مراجعه و اعلام خطر ندارند. سکوت اجباری و نبود مرجع امن، زنان را در چرخه خشونت نگه میدارد.
بیصدایی زنان و حذف عدالت
مواردی مشابه قتل ریحانه غالباً حتی رسانهای نمیشود. اینبار نیز اگر خانواده، جسد و علائم خفگی را نمیدیدند، شاید پرونده با روایت «سکته» یا «خودکشی» بسته میشد. در بلوچستان، بخش مهمی از تداوم چرخه زنکشی، سکوت رسانهای و بیتوجهی ساختاری فعالان محلی است. بسیاری از قتلهای زنان بلوچ یا اصلاً گزارش نمیشوند، یا با برچسبهای مبهمی مانند «اختلاف خانوادگی» و «خودکشی» خاموش میمانند. رسانههای محلی از ترس فشارهای امنیتی، ملاحظات قبیلهای، یا هنجارهای مردسالارانه، کمتر به این جنایات میپردازند و در نتیجه صدای زنان قربانی شنیده نمیشود. همچنین بخشی از فعالان مدنی منطقه، بهدلایل پیچیده اجتماعی و سیاسی، در مواجهه با قتلهای ناموسی و زنکشی موضعگیری علنی نمیکنند؛ عاملی که به پنهانکاری، عادیسازی خشونت و تکرار این جنایات کمک میکند. قتل ریحانه درزاده یادآوری میکند که زنکشی در ایران یک بحران امنیتی و حقوق بشری است، نه «اختلاف خانوادگی» بلوچستان یکی از کانونهای اصلی این بحران است؛ جایی که زنان غالباً بدون پشتوانه حقوقی، اقتصادی و اجتماعی، در معرض شدیدترین اشکال خشونت خانگی و ناموسی قرار دارند.
کمپین توقف قتلهای ناموسی بر ضرورت ایجاد سازوکارهای حمایتی برای زنان، آموزش عمومی درباره حق زندگی زنان، و تغییر قانونگذاری تبعیضآمیز تأکید میکند.
# امنیت_برای_زنان
# ریحانه_درزاده
# بلوچستان_قتل_ناموسی
# زنان_حق_زندگی_دارند
# نه_به_خشونت_علیه_زنان
اخبار کمپین توقف قتلهای ناموسی را در گروه تلگرام کمپین دنبال کنید
با اهدای کمک های مالی خود از طریق پی پال کمپین توقف قتلهای “ناموسی” را حمایت کنیم






