به جرم زن بودن

دلنوشته ای از بهاره ؛

بی شک اکثر ما دختران ایران و چه بسا خاورمیانه، رومیناهای رنج کشیده‌ای هستیم که نادیده‌یمان گرفته اند .
ما را در حصاری ساخته شده از تعصب و جهلشان به انزوا رانده‌اند و بر روحمان، زخم های عمیقی نشانده‌اند.
حتی با گذشت هزاران سال، باز جای هر زخمِ بسته شده، از ژرفای هستی‌یمان، درد را بر سرتاسر وجودمان بالا می آورد .
درد تبعیض و استثمار ما با واژه هایی چون آبرو و ناموس و حیا و نجابت و عفت و بکارت !
و آن ضربه‌ی کوبنده و مهلک، آن تقدسِ زیرکانه ای که به ما دادند …

ما رومیناهایی هستیم که تمام نمی‌شویم و همچنان در هزاره‌ای نزدیک، یکی از میان ما زاده می‌شود و بدستِ پدرِ خویش، کشته می شود.
ما رومیناهای ناتمامِ سرزمینِهایِ طلسم شده هستیم…

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *