قتل‌های ناموسی در ایران: بررسی الگوها، ابزار قتل و پراکندگی جغرافیایی در بازه ۵ فروردین تا ۲۱ خرداد ۱۴۰۴

رضوان مقدم

قتل‌های ناموسی به‌عنوان یکی از خشن‌ترین اشکال خشونت مبتنی برکنترل بربدن و جنسیت، ریشه در ساختارهای پدرسالارانه و نظام‌های فرهنگی-اجتماعی دارد که «بدن زن» را نه به‌عنوان حق فردی زن، بلکه به‌عنوان مالکیت خانوادگی تعریف می‌کنند. در این نوع قتل‌ها، زن به دلیل رفتار، پوشش، انتخاب‌های شخصی، یا حتی شایعات و ظنّ بی‌اساس، توسط یکی از نزدیک‌ترین افراد خانواده یا اطرافیان خود به قتل می‌رسد. قتل‌های ناموسی محصول ترکیب خطرناک «حق‌مالکیت مردانه بر بدن زن»، «ابزار خشونت خانگی» و «حمایت یا چشم‌پوشی ساختارهای حقوقی و حکومتی» است.

در این تحقیق، مجموعه‌ای از ۶۵ مورد قتل زنان بررسی شده است که تنها در یک فاصله زمانی کوتاه، یعنی از ۵ فروردین تا ۲۱ خرداد ۱۴۰۴ (۷۵ روز)، در نقاط مختلف ایران رخ داده‌اند. ثبت این تعداد قتل در چنین بازه زمانی محدودی، به‌روشنی نشان می‌دهد که خشونت علیه زنان در ایران نه یک پدیده پراکنده، بلکه بحرانی ساختاری، عمیق و گسترده است. این موارد، تصویری روشن از تداوم فرهنگ خشونت، نبود سازوکارهای مؤثر حمایت از زنان، و ناتوانی نهادهای رسمی در پیشگیری ارائه می‌دهد.

آنچه این آمار را تکان‌دهنده‌تر می‌کند، «خاموش بودن» بخش بزرگی از این فجایع است. بسیاری از قتل‌های ناموسی هرگز گزارش نمی‌شوند، بسیاری تحت عنوان «خودکشی»، «سقوط»، «اختلاف خانوادگی» یا «حادثه» پنهان می‌مانند، و برخی نیز با فشار خانواده یا نهادهای رسمی از چرخه اطلاع‌رسانی حذف می‌شوند. بنابراین، این ۶۵ مورد تنها نوک یک کوه یخ عظیم هستند؛ کوهی که سایه‌اش بر زندگی میلیون‌ها زن در ایران سنگینی می‌کند. این تحقیق تلاشی است برای ثبت مستند این خشونت‌ها، آشکار کردن عمق بحران، و فراهم کردن داده‌هایی که بتواند مبنای مطالبه‌گری، سیاست‌گذاری و آگاهی‌بخشی عمومی قرار گیرد.

جدول فراوانی و درصد نسبت قاتل با قربانی(۱)

نسبت قاتل با قربانیتعداددرصد
همسر۴۴۶۷.۷%
پدر۵۷.۷%
ناشناس۵۷.۷%
داماد مقتول۲۳.۱%
خواستگار۲۳.۱%
پسر۱۱.۵%
دوست۱۱.۵%
پسرخاله۱۱.۵%
همسر موقت۱۱.۵%
شوهر خواهر۱۱.۵%
بهمن فرزانه (مورد خاص/فرد مشخص)۱۱.۵%
نامشخص۱۱.۵%

تعداد کل موارد:۶۵

تحلیل آماری و جامعه‌شناختی : همان طور که جدول توزیع فراوانی شماره ۱ نشان می دهد تمرکز بالای قتل‌های ناموسی توسط همسر با اختلاف بسیار زیاد با سایر بستگان است. بطوریکه ۶۷٪ از قتل‌ها توسط «همسر» انجام شده است. این عدد از نظر علمی بحرانی و غیرطبیعی است و نشان می‌دهد که خشونت خانگی و کنترل بدن و رفتار زنان در روابط زناشویی به شدت نهادینه شده است  همچنین این درصد بسیار بالا نشان می‌دهد که زن‌کشی در ایران به‌شدت زوج‌محور. قوانین تبعیض‌آمیز در ایران (مانند ماده ۶۳۰ و ماده ۳۰۱) عملاً مشوق چنین قتل‌هایی هستند. قتل‌های ناموسی درسه ماهه اول سال در ایران بیش از هر خویشاوند دیگری توسط شوهر انجام شده است. این یافته مهم است، چون در بسیاری از کشورها مرتکب اصلی قتل ناموسی معمولاً پدر یا برادر است؛ اما در ایران، ساختار حقوقی–اجتماعی شوهر را به عامل اصلی تبدیل کرده است.

سهم پدر / خانواده پدری

در این پژوهش پدر دومین عامل اصلی قتل است. پدر → ۵ مورد (۸٪) از قتلهای “ناموسی” را مرتکب شده است  این عدد همچنان مهم است، اما اختلاف شدید با «همسر» نشان می‌دهد. این الگو با رفتار پدرسالارانه برای «حفظ ناموس» همخوان است. در این ساختار دختران جوان زنان مجرد زنان مطلقه در معرض بیشترین خطر هستند.

ناشناس (۴ مورد)

این گروه معمولاً شامل مواردی است که: قتل توسط اعضای خانواده که پنهان شده‌اند،قتل‌های اجرا شده توسط بستگان دوربوده ویا قتل‌هایی که پرونده هنوز تکمیل نیست و قاتل بازداشت نشده است. وجود ۴ مورد نشان‌دهنده پنهان‌کاری نظام‌مند خانوادگی در قتل‌های ناموسی است.

سایر نسبت‌ها

موردهایی مثل خواستگار (۲)داماد مقتول (۲)پسر، پسرخاله، شوهرِ خواهر، همسر موقت با فراوانی ۱ از۶۵مورد در فاصله ۵ فروردیت تا ۲۱ خرداد ۱۴۰۴ نشان می‌دهد که خشونت ناموسی تنها به خانواده درجه یک محدود نیست بلکه شبکه مردانه خویشاوندی در کنترل رفتار زنان نقش دارد. قتل توسط افراد ناشناس یا خویشاوندان دور، نشانه سکوت رسانه‌ای، نقص در دسترسی به اطلاعات ، پنهان‌کاری و تبانی خانوادگی است یا قتل‌هایی که انگیزه‌های ناموسی در ابتدا مخفی می‌شود. حدود ۱۲٪ قتل‌ها به‌دست سایر مردان خویشاوند شامل: داماد، خواستگار، پسرخاله، شوهرخواهر رخ داده است. این الگو نشان می‌دهد که مفهوم «مالکیت جمعی بر زن» در ساختارهای قبیله‌ای و سنتی هنوز فعال است.

موارد تک‌افتاده (نامشخص، بهمن فرزانه ، دوست، پسر)ا ین موارد زیر ۲٪ هستند و در تحلیل کلان اثر اندکی دارند، اما نشان‌دهنده گستره‌ی خشونت و تنوع انگیزه‌ها هستند.

در ماجرای قتل الهه حسین‌نژاد به‌دست «بهمن فرزانه» ـ راننده اسنپ که به خاطر «حجاب نامناسب» او دست به جنایت زد یک واقعیت تلخ و خطرناک آشکار می‌شود: سیاست رسمیِ «امر به معروف و نهی از منکر» که جمهوری اسلامی آن را تشویق، نهادینه و قانونی کرده، عملاً زمینه‌ساز خشونت سازمان‌یافته و فردی علیه زنان شده است. وقتی حکومت به مردم اجازه می‌دهد  و حتی آنان را ترغیب می‌کند  که نقش پلیس، قاضی و مجری حکم را هم‌زمان بازی کنند، نتیجه چیزی جز تبدیل‌شدن خیابان‌ها به میدان اجرای سلیقه‌های شخصی، غیرت‌های بیمار و ایدئولوژی خشونت نیست. قتل الهه و ده‌ها زن دیگری که در سال‌های اخیر به‌دلیل «نوع پوشش» یا «بدحجابی» جان باخته‌اند، نشان می‌دهد که این سیاست نه یک آموزه اخلاقی، بلکه ابزاری برای سرکوب، کنترل و حذف زنان است. «نهی از منکر» در شکل حکومتی‌اش به‌جای اخلاق، خشونت را مشروع می‌کند و قاتلان را به‌عنوان «مدافع ارزش‌ها» می‌پروراند؛ فجایعی که امروز در قتل‌ زنان به‌دلیل حجاب شاهد آن هستیم، همان محصول مستقیم این سیاست خطرناک و ضدانسانی است.

جدول توزیع فراوانی ابزار قتل شماره  ۲

ابزارفراوانی
چاقو۲۶ مورد
سلاح گرم۱۵ مورد
خفه کردن (با دست/روسری/طناب)۷ مورد
اجسام سخت (پتک، چکش، جسم سخت)۶ مورد
دار زدن۲ مورد
جسم تیز/قمه/سلاح سرد (غیر از چاقو)۳ مورد
شکستن گردن۱ مورد
اسیدپاشی۱ مورد
زیر گرفتن با ماشین۱ مورد

جدول توزیع فراوانی و درصد ابزار قتل (۶۵ مورد))

ابزار قتلفراوانیدرصد
چاقو۲۶۴۰٪
سلاح گرم۱۹۲۹.۲٪
خفه کردن۴۲/۶٪
ضرب و شتم۲۳.۱٪
جسم سخت۱۱.۵٪
جسم تیز۱۱.۵٪
طناب دار۱۱.۵٪
پتک۱۱.۵٪
پتک و چکش۱۱.۵٪
چکش۱۱.۵٪
سلاح سرد۱۱.۵٪
دار زدن۱۱.۵٪
شکستن گردن۱۱.۵٪
اسید۱۱.۵٪
قمه۱۱.۵٪
زیر گرفتن با ماشین۱۱.۵٪
گرز۱۱.۵٪
روسری۱۱.۵٪

چاقو با ۴۰٪ بیشترین ابزار قتل است

این عدد بسیار بالا و هشداردهنده است. نشان می‌دهد که در بسیاری از قتل‌های ناموسی یا خانوادگی، ابزارهای در دسترس و کم‌هزینه نقش اصلی دارند.

سلاح گرم با ۲۹.۲٪ در رتبهٔ دوم

این میزان بالا نشان‌دهندهٔ:

دسترسی گسترده به اسلحه در برخی مناطق

نقش فرهنگ قبیله‌ای و درگیری‌های مسلحانه

ناتوانی قانون در کنترل سلاح

خفه کردن (۶.۲٪)

این ابزار معمولاً نشان‌دهندهٔ قتل‌های درون‌خانوادگی و رابطه نزدیک با قربانی است

موارد تک‌موردی  هرکدام۱.۵٪

مثل اسید، روسری، زیر گرفتن با ماشین، قمه
این‌ها نشان می‌دهد که طیفی از خشونت‌های شدید و بسیار بیرحمانه در نمونه‌ها وجود دارد

شماره۳ جدول توزیع فراوانی استان‌ها

استانفراوانیدرصد تقریبی
تهران۱۰۱۵.۳٪
کرمانشاه۷۱۰.۷٪
خراسان (مجموع: رضوی، جنوبی، نامشخص)۷۱۰.۷٪
فارس۴۶.۱٪
مازندران۴۶.۱٪
خوزستان۳۴.۶٪
آذربایجان شرقی۳۴.۶٪
آذربایجان غربی۳۴.۶٪
چهارمحال و بختیاری۲۳.۰٪
البرز۳۴.۶٪
سمنان۳۴.۶٪
کرمان۳۴.۶٪
گیلان۲۳.۰٪
هرمزگان۲۱.۵٪
اردبیل۱۱.۵٪
مرکزی۱۱.۵٪
ایلام۱۱.۵٪
کردستان۱۱.۵٪
کهگیلویه و بویراحمد۱۱.۵٪
گلستان۱۱.۵٪
خراسان شمالی۱۱.۵٪
قم۱۱.۵٪

جمع کل = ۶۵ مورد

تحلیل جغرافیایی – کدام استان‌ها کانون قتل‌های ناموسی‌اند؟

تهران: با ۱۵٪ کل قتل‌های ناموسی بالاترین رقم در کشور نشان‌دهنده فشار فرهنگی خانواده‌های مهاجر، تفاوت‌های نسلی، و تعارض سبک زندگی زنان با ساختار مردسالارانه حاشیه‌نشینی و فقر نیز نقش مهم دارد. داده ها نشان می‌دهد قتل ناموسی «مختص مناطق سنتی» نیست.

کرمانشاه و خراسان در رتبه دوم هرکدام (۱۰.۷٪)

این دو منطقه الگوی مشخصی دارند:

ترکیب سنت‌های عشیره‌ای با ساختار مردسالاری شدید

دسترسی بالاتر به سلاح و خشونت خانوادگی

غیرت و ناموس‌محوری به‌عنوان ارزش هویتی

هر دو استان طی سال‌های اخیر در آمار خشونت خانگی نیز بالا بوده‌اند

فارس و مازندران (۶٪)

این دو استان از نظر جمعیتی بزرگ هستند و در ترکیب سنت و مدرنیته قرار دارند
قتل‌های ناموسی در این مناطق معمولاً با چاقو یا سلاح سرد،در زمینه «کنترل روابط زنان» با حضور بستگان درجه یک رخ می‌دهند.

خوزستان، آذربایجان شرقی، البرز، سمنان، کرمان (۵٪)

این مناطق با مسایل مختلف درگیرند:

خوزستان: ساختار قبیله‌ای، دسترسی به سلاح

آذربایجان شرقی: قتل‌های خانوادگی با انگیزه‌های ترکیبی ناموسی–اقتصادی

البرز: مهاجرت گسترده + فقر

سمنان و کرمان: الگوهای سنتی ریشه‌دار

استان‌های تک‌موردی (حدود ۱–۲٪)

ایلام، کردستان، اردبیل، مرکزی، قم، گلستان، بویراحمد، هرمزگان

در این استان‌ها موارد کم است، اما معمولاً با شدت خشونت بالا، در کانتکست «محرومیت و فقر» یا «خشونت ناموسی به‌سبک عشیره‌ای

تحلیل جرم‌شناسانه الگوهای جغرافیایی

الف. داده‌ها نشان می‌دهد قتل ناموسی یک پدیده سراسری است، نه منطقه‌ای. از شمال تا جنوب، از مناطق شهری تا عشایری، در استان‌های توسعه‌یافته و توسعه‌نیافته رخ می دهد.

ب. ۳ خوشه اصلی قتل‌های ناموسی شکل می‌گیرند

خوشه فرهنگی–قبیله‌ای
کرمانشاه، خوزستان، کردستان، آذربایجان غربی
 قتل‌ها اغلب با سلاح گرم یا اقدام جمعی

خوشه شهری–مهاجرتی

تهران، البرز، قم
 قتل‌ها ناشی از تعارض نسل‌ها و کنترل رفتار زنان

خوشه سنتی–خانوادگی

فارس، کرمان، سمنان، مازندران
 قتل‌ها بیشتر با چاقو و خفه‌کردن

ج. نقش شهرنشینی و مهاجرت

تهران و البرز در مجموع بیش از ۱۹٪ قتل‌ها را دارند. این نشان می‌دهد:
مهاجرت خانواده‌های سنتی به شهر، تعارض ارزش‌ها، مقاومت مردان در برابر استقلال زنان شاخص‌های مهم قتل ناموسی در شهرهای بزرگ‌اند.

د. خشونت ناموسی در مناطق دارای دسترسی به سلاح شدیدتر است

در خوزستان، کرمانشاه، خراسان و آذربایجان غربی، قتل‌ها غالباً با سلاح گرم رخ داده‌اند. این نشان‌دهنده «تلفیق ناموس‌پرستی با سلاح» است، که خطرناک‌ترین ترکیب ممکن است.
جمع‌بندی

نتایج تحقیق حاضر نشان می‌دهد که در بازه زمانی ۵ فروردین تا ۲۱ خرداد ۱۴۰۴، حداقل ۶۵ مورد قتل ناموسی در ایران به ثبت رسیده است که این آمار تنها بخشی از واقعیت تلخ خشونت علیه زنان و دختران را نمایان می‌کند و عمق فاجعه‌ای خاموش را نشان می‌دهد. بررسی روش‌های قتل‌ها و الگوهای خانوادگی، آشکار می‌کند که فقدان آگاهی عمومی، ضعف نظارت قانونی و ناتوانی نهادهای حمایتی در پیشگیری از خشونت‌های جنسیتی، عوامل اصلی تداوم این بحران هستند. این تحقیق بر ضرورت تقویت آموزش حقوق زنان، توسعه مراکز حمایتی و روانشناسی و اصلاح قوانین ناقص و تبعیض‌آمیز تأکید دارد. همچنین، نقدی جدی بر آمارهای رسمی و رسانه‌های حکومتی وارد است که اغلب با کاهش یا تحریف تعداد واقعی قتل‌ها سعی در کوچک‌نمایی بحران دارند و اعتماد عمومی را خدشه‌دار می‌کنند؛ بنابراین، تولید و انتشار داده‌های مستقل و مستند، برای شکل‌گیری سیاست‌گذاری‌های مؤثر و مبارزه با قتل‌های ناموسی ضروری است.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *